خدايا دلت نميسوزه بنده بدبخت و بيچاره ات داره زجر ميکشه. خيالت نيست داره از شدت آثار طلسم داغون ميشه بين جمع ضايع ميشه و سرکوفت ميشه و زندگيش شده تردميل به خدا تردميل به قرآن تردمييييييييييييييييييل ميگيد چرا تردميل؟ به خاطر اينکه داره يه سره درجا ميزنه و همه متعجب موندند توي کار توي زندگي انگار داره روي تردميل راه ميره هميشه همون سرجاي قبليشه يا گاهي پايين تر. به واسطه طلسمات کارش گره افتاده و از خدا توقع داره کمکش کنه اما ............. انگار خدا هم با اون قهر کرده يا شايد بواسطه اجنه ديده نميشهانگار هرچي بيشتر سمت خدا ميري بدتره ازت دورتر ميشه. نميگه اين بنده بدبخت من داره ميسوزه داره داغون ميشه گناه داره. برعکس اونا که اسم دين و اين چيزها رو هم نميارن اصلا" مورد زجر و بدبختي واقع نميشن اي چه کنم اينم قسمت ماست ديگه. يارو همسايه مون صبح ساعت 10 از خواب پا ميشه بعد از صبحانه ميره باشگاه برميگرده مياد نهار از بيرون ميگيره ميخوره بعدش دلالي ماشين ميکنه کلي گيرش مياد عصر هم تا نيمه شب کثافت کاري ميکنه چه توي محرم چه توي ماه رمضان فرقي هم براش نداره مجرد هم هست بي خيال و رزل. اين بابا جن اذيتش نميکنه ما بدذبختي که همه اش توي هيات دعا و مناجات و خدا خدا کردن و رزق حلال بدست آوردنيم برامون کاربند و انواع طلسمات ميزنند و اتفاقا" همه اش هم عمل ميکنه اما اون زنا کار هرگز