آرش من ميدونم چي مي گي ولي به خدا خسته شدم آرزوي يه آرامش يا زندگي در يک روز عادي رو دارم بدون آزار جن. ديگه بريدم آخه اين نامرديه کجاش انصافه که يکي بشينه اون ور دنيا زندگي يه بينوايي رو با طلسم و جن و کوفت و زهرمار به هم بريزه و اذيت کنه. اين عدالت نيست. فکر کنم اون موکل لعنتي جن يا طلسم يا سحر يا هر چي که هست نميزاره ما يه آدم اينکاره رو پيدا کنيم و هي منحرف مون ميکنه. ولي چرا اونهايي که ما رو طلسم ميکنند به خوبي کارشون انجام ميشه تازه يارشون هم ابليسه لعنتيه ولي ما که ميخوايم باطلش کنيم و يارمون خدا هستش و مافوق قدرتم هست کارمون انجام نميشه. خدايا تو که قدرتت بالاتر از شيطانه پس کمک کن. شيطان که باطله داره با تمام وجودش يارانش رو ياري ميده انصافه که تو که حقي ما رو تنها بزاري و ياري ندي. اين جمع غير از خودت کسي رو ندارن. مگه خودت نگفتي جاء الحق و زهق الباطل خودت گفتي که حق آمد و باطل نابود شدني است