چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ هستي 
من رفتم پيش يه دعانويسي بهم يه دعاي سوزوندني داد با خوکار نوشته بود گفت بسوزون و خاکسترش رو ببر بيرون خونه چند دقيقه بعد سوزوندن احساس ضعف کردم و وقتي بردم بيرون خونه ريختم اثرش شديدتر شد توي ساق پاهام احساس ضعف شديدي کردم و سر دلم شروع کرد به لرزيدن فرداش بدنم انرژي گرفته بود ضعف و بي حالي هاي هميشگي از بين رفته بود ولي همه اش حس ميکردم يه کسي روبرومه و ميخام باهاش حرف بزنم نميدونم چي شده بود يه چيزايي بهتر شده بود يه چيزايي بدتر بعد چند روزهم اين جنه برگشت به بدنم
خانواده من از وقتي من بچه بودم درگير سحرو طلسم بودن همين فاميل پست فطرتمون سالها پيش براي خواهرم طلسم مدفون در قبرستون خاک کرده بود يادمه دعانويسي که گره کارش رو بازکرد خيلي معروف و حرفه اي بود يه سيدي بود که شهر به شهر ميگشت و گره از کار مردم باز ميکرد نه سايتي داشت و نه تلفني .يادمه همين که خواهرم رو ديد بهش گفت که مشکل داري با جزييات دقيق بعدش يه سري مو آورد که توش پر ازسوزن وسنجاق بود گفت اينا موهاته که بردن و خاک کردن و اون تونست اونا رو از قبرستون بيرون بياره و بعدش يه دعاي سوزوندني هم داد که بسوزونيم وخاکسترش رو ببريم بيرون خونه و بعدش مشکل خواهرم حل شد. مساله اينه که دعاي سوزوندني فقط نصف ماجراست نصف بيشترش همون طلسميه که دفنه و بايد از زير خاک بياد بيرون تا موکلش آزاد شه که اينم کار هر کسي نيست .