ببينيد من 84 جا رفته بودم خواستگاري که ازدواج کنم هيچ مشکلي هم ندارم اما هر جا ميرفتم نميشد و مشکلات عجيب و غريب بوجود مي آمد به خدا ديگه بريده بودم آبروم داشت کم کم ميرفت همه ميگفتند کسي زنت نميشه پيش 200 تا دعانويس رفتم کلي پول دادم نرديک 8 ميليون جمعا". تا اينکه پيش همين خانوم محمدي که اينجا خوندم يه بار رفتم گفت پنجشنبه بيا رودهن ، تهران آقا نميبينم رفتم رودهن- مهرآباد. گفت برو عکس بگير گفتم عکس دارم خيلي شلوغ هم بود گفت عکس الان رو ميخوام خلاصه با کلي نا اميدي قبلي رفتم توي شهر رودهن و عکس فوري گرفتم عکس گوشي کشکه فايده نداره. عکس که چاپ شد بردم پيشش گفتم حاج خانوم خسته شدم تو رو خدا هر جا ميرم خواستگاري جور نميشه گفت پسر خوب اگه 200 جاي ديگه هم بري کسي زنت نميشه گفتم چرا؟ گفت براي اينکه بختت رو کاملا" بستند. دلم يه هو ريخت گفت نترس اين يکي توي تخصص خودمه يادت نره که بالاترين قدرت ، قدرت خداست. خلاصه يه چيزايي داد گفت همين الان بايد بري حمام. رفت وسايل جور کردم يه حمامي اون نزديکيها بود رفتم حمام و اون چيزهايي که گفته بود رو انجام دادم خلاصه بيرون اومدم اون وسيله اي که داده بود رو بهش دادم گفت عاليه بختت باز شد گفتم همين ؟ گفت برو فقط يادت باشه که تا آثارش کلا" از بدنت پاک بشه 40 روز زمان ميبره نگي نگفتي گفتم باشه. گفت اينجا اونقدر شلوغه که من يادم ميره به اينها بگم 40 روز زمان رو. خلاصه سرتون رو درد نيارم به قرآن مجيد قسم الان 60 روز از اون روز گذشته و من با خانومم يه هفته هست که با هم عقد کرديم انشالله خدا خيرش بده که منه نا اميد رو به زندگي برگردوند. با مادرم رفتيم 5 کيلو رولت تر گرفتيم برديم پيشش آقا هر کاري کرديم ورنداشت گفت برو بين مردم تقسيم کن. شيريني من رو خدا ميده.آقا خدا همه مشکلاتت رو حل کنه که همچين وبلاگي رو راه انداختي به خدا الان عقد کرديم اليته خانومم نميدونه که.