چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >
 
+ آرش 
امين جان بهت حق ميدم خيلي زجر کشيدي ولي با کفر گفتن و ناشکري چيزي نميشه درواقع همون جن کافره که داره ذهن تورو نسبت به خدا بدبين ميکنه که اينجوري گلايه از خدا داري داره نااميدت ميکنه
اولا که خدا دوست داره که اين گرفتاري رو برات پيش اومده ميخواد صبر و تحمل مارو ببينه يا شايد کفاره گناهاني که انجام داديم و يا منتظر ما توبه و استغفار کنيم
چون حديث از اميرالمومنين داريم که فرموده هرکس تو زندگي بلا و گرفتاري داره بايد خداروشکر کنه و اونيکه نداره بايد يه فکري به حال خودش بکنه
پس خدا خيرو صلاح مارو ميخواد
منم مثل تو همش کفر ميگفتم همش گلايه ولي الان ميگم بايد صبور باشم و توکل کنم به خودش درسته سخته ولي شدنيه
حديث زياد داريم در مورد گرفتاري و بلاهايي که اين دنيا سر مومن مياد و پاداشش اون دنيا چيه و صبر وتحمل چه پاداشي داره اينارو بخوني دلت آروم ميشه
جن هم خدا بي حکمت نيافريده مثل ما انسانها خوب وبد دارن که متاسفانه گرفتار بدش ميشيم که واقعا سخته دفع کردنش
نميدونم خدا اين گرفتاري رو واسه ما درست کرده که ببينه توبه واستغفار ميکنيم يا نه ...يا دليل ديگه داره
ولي خودت اطرافيانت ببين خيليها هستند مقيد به دين اسلام نيستند خدا بهترين نعمتو داده بهشون نه نمازي نه قرآني... ولي دارن کيف دنيارو ميخونن ولي ما البته خدا قبول کنه اعمالمونو ...اينجوري گرفتار سحر و جادو شديم ولي اونا نه سحري نه طلسمي ...قبول داري؟
حالا بنظرت ما و اونا تو اون دنيا که ميخوان حساب وکتاب اعمال بکنن يکي هستيم اونا اين دنيا کيف کردن اون دنيا هم خدا بهشون حال بده ولي ما که اين دنيا سختي کشيديم پاداش نده ؟آيا مساوي هستيم
الان کوچيک و ضعيف هستيم ولي سختي رو تحمل ميکنيم تا خدا مارو بزرگ نشون بده يعني پاداش صبوري مارو بده...

+ سعيد 
البته در مورد ملاحسن بجنورد يه چيزايي شنيدم چند سال پيش شمارشو فکر کنم از صدو هيحده بحنورد گرفتم معروفه اما باش صخبت کردم انگار چيزي بارش نبود بيعني اولش صحبت پولو کر د نه بخاطر پول کسايي که پولکين اگر مشکلتونم ندونن چيه به خاطر پول سر کار ميزارن تا پولرو بگيرن در واقع از مشکل سر در نياوردن
+ امين 
ببينيد يه مورد مهم رو بايد همه ما ها کا تحت زجر و عذاب اجنه و موکلين سحر و طلسم و همه اين کوفت و زهرمارها که يه سري از خدا بي خبر برامون ايجاد کردند همه مون بايد مدنظر قرار بديم به خود همون خدا که قربونش برم يه وقتهايي نعوذبالله انگار ماها رو نمي بينه که داريم آب مي شيم از درد و زجر اجنه و طلسم، به همون خدا اگه دست روي دست بگذاريم و کاري نکنيم ميشه کاري که اون جادوگرهاي لعنتي دوست دارند عمرمون تلف ميشه و ميره و انگار نه انگار و آب هم از آب تکون نميخوره. به خدا اگه فکر چاره نباشيم و به قول بعضي ها بگيم صبر ميخواد و احتمالا" خودش درست بشه نميشه به هيچ وجه هيچ طلسمي خودش باطل نميشه چونکه خودش که بوجود نيومده بوجود آوردنش. جواني و عمرمون داره ميره به خدا بهترين موقعيتهاي زندگيم رو ازم گرفتند با همين جن و طلسم هي گفتم صبر و تحمل و توکل از اين چيزها. يه سوال چرا تا آنفولانزا ميگيريد نميگيد توکل و صبر و تحمل؟ سريع ميريد دکتر اما مرض و بيماري اي به بزرگي طلسم و سحر و جن رو که ميگيريم تحت القائات اون موکل يا جن مامور لعنتي ، هي ميگيم درست ميشه ولش کن خودش باطل ميشه خلاصه که خسته شدم اونقدر صبر کردم و يه چيز درست شد اما 20 تا چيز ديگه اضافه يا خراب شد. خسته شدم اونقدر که ديدم من نماز خون و روزه بگير ، دارم زجر و عذاب وجود جن و طلسم رو تجربه ميکنم ولي اون بي دين و لا ابالي داره لذت مي بره از زندگيش. نمي دونم نعوذبالله مگه ميشه طلسم بتونه يه پرده اي روي سرمون ايجاد کنه که خدا ما رو نبينه نه نه.
+ مهرسا 
هستي عزيرم اميدوارم سلامتيت رو به دست بياره.. خواهر و برادر منم دارن از بين ميرن.. اصلا نکبت همه زندگيمونو گرفته.. ماهايي که طلسم داريم تا زنده ايم اصلا به چشم خدا ديده نميشيم.. طلسم مثل پرده اي مارو از ديد خدا مخفي کرده.. و خدا نه صدامونو ميشنوه نه بدبختيامونو ميبينه که بخواد کمکمون کنه.. ما بايد هرجور شده طلسممون رو باطل کنيم.. من به هرکس و ناکس رو ميزنم تا زنده ام دست از جستجو برنميدارم.. من شنيدم توي بجنورد فردي هست بنام ملاحسن که با موکل کار ميکنه و کارش عاليه.. اما کسيو ندارم اونجا بره .. دارم سعي ميکنم لااقل تلفني ازش گير بيارم تا بتونم باهاش حرف بزنم.. شما هم اگر ميتونيد پيگيرش بشيد.. ولي کاش دوستان يه کسي رو معرفي کنن بازم که قدرت باشه واقعا و شياد نباشه.. ممنونم از همتون...
+ مهرسا 
هستي عزيرم اميدوارم سلامتيت رو به دست بياره.. خواهر و برادر منم دارن از بين ميرن.. اصلا نکبت همه زندگيمونو گرفته.. ماهايي که طلسم داريم تا زنده ايم اصلا به چشم خدا ديده نميشيم.. طلسم مثل پرده اي مارو از ديد خدا مخفي کرده.. و خدا نه صدامونو ميشنوه نه بدبختيامونو ميبينه که بخواد کمکمون کنه.. ما بايد هرجور شده طلسممون رو باطل کنيم.. من به هرکس و ناکس رو ميزنم تا زنده ام دست از جستجو برنميدارم.. من شنيدم توي بجنورد فردي هست بنام ملاحسن که با موکل کار ميکنه و کارش عاليه.. اما کسيو ندارم اونجا بره .. دارم سعي ميکنم لااقل تلفني ازش گير بيارم تا بتونم باهاش حرف بزنم.. شما هم اگر ميتونيد پيگيرش بشيد.. ولي کاش دوستان يه کسي رو معرفي کنن بازم که قدرت باشه واقعا و شياد نباشه.. ممنونم از همتون...
+ امين 
سعيد جان آخه اگه بيخيالي هم طي کنيم که فايده نداره خودش به خودي خود درست نميشه که. مثل اينه که بگيم آتش افتاده روي دستمون بگيم حالا خودش خاموش ميشه صبر کنيم و بيخيال شيم همه جا مي سوزه. ولي درکت ميکنم هرچي ميري دنبالش بدتر هم ميشه فکر کنم موکل طلسم احاطه داره و ميدونه داريم پيش کي مراجعه ميکنيم و نميزاره برسيم به اوني که واقعا" اين کاره است و دلسردمون ميکنه لعنتي. خدا خودش همه مون رو کمک کنه حيفه واقعا". جواني زندگي همه چيزمون در گرو ابطال سحر و طلسم و دفع همزاد بره آخه نامرديه خداييش نامرديه محض. چرا مردم به اين چيزها روي ميارن فکر کنم گناهش هم صد برابر گناهان معمولي ديگه باشه چون سرنوشت يه نفر عوض ميشه با اين کارها. ولي طرف مهم نيست براش ميگه آخرتم رو به باد ميدم برا نابود کردن دنياي يه بنده خدايي. شک نکن اون موکل در بند و اسير اگه آزاد بشه دمار از طايفه اون بابايي که باني اسارتش هست درمياره. امشالله
+ سعيد 
طلسم وحادو براي من مثل يه زندان نامري عمل کرد و تو عمل خودشم کم نزاشت تو قالب کلمات نمي تونم توصيخ بدم ولي نزديک به 17سال اونم از بهترين سالاي عمر مو خراب کرد چه مو قعيت هايي که من از دست دادم چه رورايي از زندگيم که رفت چه روزايي که حسرت خلاص شدن از اين ظلمو کشيدم دقيقا مثل زندان اسيرم کرد و بصورت خيلي موزيانه نزاشت توزند گي از چيزي بهره ببرم از 13سالگي گرفتارم کردن به اين نحسي من موقعيت هاي خوبي تو زندگيم از همه لحاط مي تونستم داشته باشم تو اين 17سال که همش از دست رفت تخمل غصه اين بلا خيلي سخته حيگر ادمو ميسوزنه من تقريبا مي دونم کي انکارو کرده در حق من وقتي بهش فکر مي کنم که جطور جوونيه منو سوزونده اونم اينطوري حالم خيلي بد ميشه از روي حسودي ونتون بيني اونم يه پيره زن پليد شور چشم حالم بهم ميخوره از فکر کردن بهش اخه چطور اون کثافت بايد زندگيم منو خراب کنه چطور پس خدا چه کارس واقعا که از کاره تين دنيا نميشه سر ور اورد خيلي سخته 17سال از زندگيت طلسم باشي فقط بخاطره نظر تنگي يه پيره زن و بچه هاش اخه اينا چه جور ادمايي هستن که افريده شدن کفر ادم در مي اد وقتي مي بيني چشن ديدن ايندتو هم ندارن وقبل اوني که تو واردشد بشي با اين جور چيزا خرابش مي کنن يعتي براي تو تصميم مي گيرن تو زندگيت دست مي برن اينحور ادما مستحق بدترين عذابن
+ سعيد 
ارش تا بهشهر خيلي راه نمي دونم به ريسکش ميرزه که برم ديگه انقدر پيشه دعانويس رفتم نتيجه نگرفتم به همشون شک دارم البته حقم دارم
+ سعيد 
نه ارش هنوز نرفتم با يه دکتره صحبت کردم البته يه مقاله ارايه داده بود مي گفت من پيشه گنده هاي دعانويسا رفتم مي گفت خوده دعانويسا مي گن ما پوله جهالت مردمو مي گيريم هرچي بيشتر دنباله اين چيزا باشي تو زهنت ببشتر ريشه ميده بهترين کار اينکه به مشکلت توجه نکني چينيا يه جمله معروفي دارن ميگن مثل اب باش مقاومت نکن راهتو از جاي ديگه پيدا کن يعني مقاومت کردن تو اين چيزا جز اينکه شدتشو زياد کنه کاره ديگه تي نمي کنه بهترين کار اينکه اهميت ندي بهش تا کمرنگترو کمرنگتر بشه
+ هستي 
مهر آساجون قربونت منم خيلي مريضم اوفتادم توي خونه به سختي از خونه بيرون ميام فشارم هميشه پايينه و ضعف و بيحالي شديدناي بلند شدن از زمين رو ندارم همه روز خوابم از خواب و خوراک افتادم اين قدر اين معده ام اذيت ميکنه همه اش حالت تهوع دارم بي اشتها و بددلم همه اش آشوبه معده ام، يه بي قراري دارم که هيجا بند نميشم هيچي آرومم نميکنه ،يک يه يک اعضاي بدنم از کار افتاده ديگه يه جاي سالم توي بدنم نيست.
اينجا بچه ها تجربياتشون درباره دعانويس ها رو مينوسن بي قصد وغرض و اگه آدم کاربلدي رو بشناسن معرفي ميکنن خدا ميدونه کسي که سحرو طلسم داره چقدر راههاي زندگيش بسته است حتي پيدا کردن درمانگر و دعانويس چاره اي جز صبرکردن نداريم اينکه خدا خودش تصميم بگيره چه زماني گره از کار هممون باز کنه.
+ هستي 
من فکر ميکنم هر اندازه که داريم براي حل مشکلمون تلاش ميکنيم در کنارش به نابودي دشمنمون هم فکر کنيم اين پست فطرت ها اونقدر کينه توزاند که تا آخر عمرشون دست بردار نيستند من خودم سومين قرباني سحر توي خانوادمونم نزديک 20 ساله زندگيمون رو نابود کردن و ميدونم تا زنده اند دست از سر ما برنميدارن من الان ختم زيارت عاشورا و دعاي علقمه دارم به نيت نابودي دشمنم ،قبلا هم ميخوندم هر بار يه بلايي سرشون ميومد البته اصلا و ابدا در حد تقاص کارشون نبود ولي خوب از رها کردن اونها به اينکه هر غلطي دلشون ميخاد بکنن خيلي بهتره بازم گرفتارشون ميکنه.
دوستان اگه ختم
يا دعايي به نيت نابودي دشمنشون خوندن و نتيجه اش رو ديدن بيان از تجربياتشون بگن همه استفاده کنن.
+ مهرسا 
دوستان پيام منو خونديد ؟ ترخدا کمکم کنيد ...
+ امين 
آره اينجورياست که زندگي من بيچاره دستخوش لجبازي و کينه توزي يه انسان حرومزاده قرار گرفته که تا دلتون بخواد برام طلسم و سحر و جادو ميزنه و پيش يه آدم اين کاره هم ميره به خدا خسته شدم يه مدت يه کاري با من کرده بود که نميدونم به خداي چي ميشد تا روز ولادت يا شهادتي بود من ناخودآگاه اعصابم جوري به هم ميخورد که توي همون روز توهين ميکردم مثلا" به نعوذبالله امامانمون و مقدساتمون. بعد از کلي زجر و سختي خلاصه گفتم با خانواده بريم پابوس امام رضا و التماس کنيم. اما چي شد؟ کاري کرد با من که رفتم داخل حياط حرم و فحش ميدادم به امام رضا (نعوذ بالله) نمي فهميدم. بچه جيغ ميزد زجر شديد کشيديم با همسرم با عذاب زياد. حالت کاملا" غيرعادي. دلم شکست گفتم آقا شما امام هشتميد ضمانت آهو زو کزديد ما اندازه يه بچه آهو هم ارزش نداريم که ضمانتمون رو کنيد حداقل توي اين دو سه روزه که اينجاييم جنها و موکلين لعنتي سحر و طلسم زجرمون ندن. اما نميدونم چرا آقا هم تحويلمون نگرفت و حالمون همون جور بود و جنهاي لعنتي هم خسته و کوفتمون کرده بودند. کسي باورش نميشه تا نبينه. اشکمون دراومد اون جن همزاد لعنتي کاري کرد که به غلط کردن افتاديم. به خدا اينها همه واقعيته درد دله. چيکار کنم اگه بيرون براي کسي بگم ميخندند. يه بار کلي براي يه نفر تعريف کردم آخرش گفت چه داستان جالبي تعريف کردي. خدا نکنه کسي اسير زجر و عذاب طلسم و جن يا همزاد بشه به خدا کل عمرش رو بايد بزاره بره دنبال ابطالش تا تازه کمي راحت بشه و آسوده بشه. کاش خدا که اين همه بنده هاش رو دوست داشت اجازه نميداد جنها بتونند بنده هاش رو آزار بدن. کاش نميزاشت موکل به واسطه طلسم بتونه بيچاره کنه يه بي نوايي رو اي کاش خدا اي کاش
+ امين 

سلام ببين هستي خانوم. من خيلي از مشکلاتي ديگه اي رو که بعدا برام ايجاد کردند رو براتون ننوشتم. ميدونيد حقيقتش اينه که من بعد از اينکه بختم توسط خانم محمدي باز شد و بالاخره بعد از 40 روز ازدواج کردم. اون فاميل لعنتي مون نمي دونم پيش مرتاض رفت پيش جن گير رفت چيکار کرد من بلافاصله تا عقد کردم 3 روز بعدش که همسرم رو بردم توي مهموني(عقده ايم کرده بود لعنتي) که فاميلمون ببينه، 3 روز بعدش توي غروب خورشيد يه چيزي مثل مشعل روشن يا گلوله آتش رفت توي دلم 2ماه و نيم افتادم توي سي سي يو همه دکترها ميگفتند توي سابقه پزشکيمون اولين باره چنين چيزي ميبينيم به خدا الان که ميگم تنم داره ميلرزه و اشکهام جاري شد اونقدر وحشتناک بود که نگو خلاصه بعد از حدود 2ماه و نيم، يک درويشي پيدا شد نميدونم چه جوري خدا لطف کرد کاري کرد که انگار برق سه فاز قوي به من وصل کردي شديدا" لرزيدم و خوابم برد بيدار که شدم گفتم من توي بيمارستان چيکار ميکنم انگار دقيقا" 2ماه و نيمه خواب بودم در و ديوار بيمارستان رو نگاه ميکردم حاج و واج. خلاصه خوب شدم اما تمام نشد. فاميلمون نگذاشت تا 5 سال بچه دار شم همه دکترها گفتند نه تو و نه همسرت هيچ مشکلي نداريد خلاصه اونقدر رفتم پيش حاجي نباتي و چند تاي ديگه و هزار نذر و نياز تا بچه دار شديم. اما تمام نشد. با غروب خورشيد در منزلم همسرم يه حالتي ميشد که انگار جنها رو ميديد و دست به خودکشي ميزد فرياد ميزد و اشک ريزان به خيابان فرار ميکرد بعدش که جنها ولش ميکردند خوابش ميبرد و باورش نميشد که اون اعمال رو انجام داده تا يه بار ازش فيلم گرفتم و بهش نشون دادم. حدود 200 بار دست به خودکشي زد تا يه کسي پيدا شد تونست طلسم خودکشي رو باطل کنه. بعدش باز يه قضيه اي ديگه برامون رقم زد. الان يه کاري کرده که همسرم فرزندش رو دوست نداره به من ميگه به خدا دست خودم نيست ولي نميدونم چرا از اين بدم مياد. بندازش توي کوچه (منظورش بچه 2ساله است) منم اشک ريزان التماسش ميکنم ميگه دست خودم نيست و باز فرياد ميزنه و قهر ميکنه. خلاصه زندگيمون رنج و عذابه برام جالبه که خدا چرا اون حروم زاده رو زجر نميده و کاريش نداره

+ سعيد 
سلام امين تو کسيرو مي شناسي که بتونه طلسم دفني و در بياره شيخ رعنارو ميشناسي کسي هست باطل گننده جادو بشناسه ديگه از دستت اين لعنتي به اينجام رسيده اين تنها دردي که خدا درمانشو جوري داده که تمام عمرت بايد دنباله دعانويسواي دري وري باشي کاش يکي پيدا ميشد که دردد مارو تشخيص بده وپدر اين جنا ي پدر سوخترو دربياره کاش ميشد پدر اين جناي ظالمو دراورد ادم نمي تونه تشخيص بده مشکلش چيه از چه نيرويي سر چشمه مي گيره ولي از اين نحسياي بدون نشونه از جن تعبير ميشه کاش ميشد مادر اين جنا و انساناي بدخواهو به اعزا در اورد يکي نيست به اين جناي مادر مرده بگه مگه شما نبوديد که گفتيد ما به انسان سجده نمي کنيم اخه بي پدر پي چرا حالا وسيله کثافت کاريشون شديد لعنت بر هرچي موجود غبر مادي و مادي گه به بشر ظلم کنه لععععععععععععهنتh

 <    <<    41   42   43   44   45    >>    >